اصطلاح برند شخصی اولین بار در یک مقاله در سال ۱۹۹۷ توسط تام پیترز استفاده و مطرح شد. وی از جمله افرادی بود که در حوزه برند شخصي مطالعات و تحقیقات گستردهای انجام داده است.
وی بیان کرد اگر چه توجه مدیران ارشد به محصولات و خدمات است اما مهم ترین بخش اثرگذار، کارکنان و مدیران هستند. او بر ساخت برند شخصي از طریق توسعه مهارت ها، در بازار ها، تغییر رفتارها و ایجاد تمایز تأکید داشت.
برند سازی شخصی راهکاریاست برای این که برخی از ویژگیهای یک برند را در یک انسان قرار دهیم، به این ترتیب افرادی همچون کارشناسان، کار آفرینان و هنرمندان میتوانند در زمینههای کاری خود صاحب اعتبار، شهرت، شخصیت و ارزشی قابل ارائه همچون یک نام تجاری یا برند شوند. برای این کار ضمن ساختن و توسعه مهارتهای فردی باید توان شخصي را در به کارگیری تکنولوژیهای ارتباطي نیز توسعه داد. به طوری که با ایجاد یک ارتباط قدرتمند در شبکههای ارتباطي از طریق رسانهها و اینترنت بتوان در مسیر توسعه برند شخصی به طور حرفهای وارد شد.
آرودا(2009) بیان میکند: برند سازی شخصی درک آن چیزی است که واقعا در مورد شما منحصر به فرد است و با استفاده از آن خود را از دیگران متمایز وتصمیمات حرفهای را هدایت میکنید. ه وسیله زندگی با برند شخصی خود و کشف حقیقت خود، همواره و مداوم، آنچه را که برای رسیدن به اهدافتان بدان نیاز دارید، بدون درگیری و تقابل خصمانه با جهان جذب میکنید.
بنا به نظر مورتون (2012) همانند یک برند تجاری، برند شخصی مجموعهای از بازنماییها و مفاهیمی است که نشان میدهد یک فرد چگونه توسط یک جمع درک میشود و بنابراین یک راه موثر برای ارتباط یک فرد با اجتماع خود است زیرا وجه تمایزی برای خصوصیات منحصر به فرد و ارزشمندیهای مجزا و دقیق یک شخص نسبت به رقبایش در ادارک توسط جمعی است که با آنها سر و کار دارد.
برای آشنایی بیشتر با مفهوم برند شخصی کتاب دانشنامه برند را مطالعه بفرمایید.